جِهاد کبـــــیر

و جاهدهُم به جِهاداً کبیراً

جِهاد کبـــــیر

و جاهدهُم به جِهاداً کبیراً

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
+ این وبلاگ تلاش میکند بیانگر اصول و اندیشه های اسلام ناب و انقلاب اسلامی باشد.
+ لطفاً برای استفادۀ راحت تر از مطالب، از فهرست مطالب استفاده کنید.
+ در صورت تمایل میتوانید مطالب این وبلاگ را با ذکر یک صلوات، در فضای مجازی استفاده کنید.

ابزار حديث حق

تقویم شمسی

کم بصیرتی خودی ها

سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۲۴ ب.ظ


کم بصیرتی خودی ها

قلم را باید افتاده و دست بر سینه از کنار نام پرهیبتش عبور داد؛ از جمله محبوب ترین یاری گران اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ شیعه به حساب می آید. عظمتش چشم دشمنانش را نیز خیره می کرد. چنان قدرتمند و اثر گذار بود که معاویه او و عمار را بازوان علی علیه السلام می دانست. مولایش در وصف او نوشت که « مردم مصر! من شما را بر خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم ». یعنی من بیش از شما به او نیازمندم و نوشت: با طیب خاطر به سخنان او گوش فرادهند چرا که « بدون فرمان من اقدام نمی کند ».

 

هنگامی که با زهر نیرنگ به شهادت رسید، امیرمومنان علی علیه السلام در رثایش فرمود: « به خدا قسم مرگ تو عالمی را در هم ریخت ای مالک، و جهانی را خوشحال ساخت. برای چون تویی گریه کنندگان باید بگریند، آیا شخص دیگری چون مالک به وجود خواهد آمد؟ آیا همچون مالک وجود دارد؟ ».

ولی بحر علی علیه السلام چنان ژرف است که گاه چون مالکی هم به عمق آن نمی رسد.

امیرالمومنین علیه السلام پس از گرفتن حکومت، اکثر کارگزاران متخلف دوران عثمان را عزل کرد تا رسید به ابوموسی اشعری، حاکم کوفه.

جناب مالک با اصرار با عزل او مخالفت کرد. حضرت امیر برخلاف نگرانی و بدبینی و بی اعتمادی به ابوموسی، به جهت اصرار مالک و حفظ احترام و سخن او، از عزل ابوموسی منصرف گشت تا زمانی برسد که مالک، از باطن ابوموسی و نفاق او آگاه گردد.

چند روز بعد، حضرت برای جنگ جمل، به ابوموسی نامه زد و نیرو خواست اما وی به جای این که نیروها را بسیج کند، مردم را از رفتن به جهاد همراه حضرت امیر علیه السلام بازداشت و این جنگ را فتنه خواند. جنگی که طرف دیگرش عایشه، همسر پیامبر و طلحه و زبیر، صحابه ی بزرگ پیامبر بودند و به طور طبیعی سپاهیان حضرت علی علیه السلام برای جنگ با آن ها، با انواع تردیدها دست به گریبان بودند.

حضرت امیر، مالک و ابن عباس را فرستاد تا ابوموسی را به اعزام نیرو وادار کنند اما ابوموسی باز هم سر باز زد و مردم را از رفتن به جنگ برحذر داشت.

با این خیانت ابوموسی اشعری، حضرت وی را عزل کرد و در حکمش نوشت: « این اولین باری نبود که تو به ما خیانت کرده ای؛ تو پیش از این نیز نسبت به ما بدی ها روا داشته ای ».

حضرت با این بیانات به ابوموسی فهماند که ابقای او بر مسئولیت و قدرت، بنابر مصالحی بوده است نه آن که فریب ابوموسی را خورده و او را نمی شناخته است.

اما این داستان غم انگیز، عبرت هایی را درپی داشت:

اول آن که بیدار کردن خواص از خواب غفلت به مراتب سخت تر و خسارت بارتر از سایر اقشار است. حضرت از کنار تقاضای مالک نمی توانست بی اهمیت بگذرد چرا که دلسردی مالک، شخصیتی که معاویه او را یکی از دو بازوی امیرالمومنان می خواند، و شخصی که ضربت شمشیرش جهت جنگ ها را تغییر می داد و مولایش او را « شمشیری از شمشیرهای خدا » نامید که کندی نمی پذیرد، دلسردی چنین شخصیتی می توانست آثار زیان بارتری برای مصالح حکومت اسلامی داشته باشد. زیان هایی که به مراتب افزون تر از خیانت ابوموسی و تردید کوفیان بود.

عبرت دوم ماجرای ابوموسی این است که چه بسا عزل و نصب برخی از کارگزاران ناصالح در ید قدرت حاکم اسلامی قرار نداشته و حاکم اسلامی علی رغم میل خویش از باب دفع افسد به فاسد موظف به تحمل برخی از کارگزارانش باشد.

بنابراین منتقدان حکومت اسلامی باید آگاه باشند که اگر کارگزار خائن و ناصالحی برسر کار و مسئولیت است، دلیل ابقاء او در مسئولیت چیست؟ آیا شرایط برای عزل آن مسئول مهیاست و آیا حاکم می تواند در شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان، او را برکنار کند؟ و اساسا علت سرکار آمدن چنین کارگزاری چه کسی و چه چیزی است؟

منبع: کتاب عدالت در گرداب، موسسه اشراق حکمت و فرهنگ اسلامی، صص 67-70 ( گزیده ) 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه