شمر 1400 سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس!
سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۰ ق.ظ
اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم قیمت پیدا کنیم، اگر می خواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا محترم باشیم، در نزد ملل جهان محترم باشیم، باید این اصل را زنده کنیم. اگر پیغمبر اسلام زنده می بود، امروز چه می کرد؟ درباره ی چه مسأله ای می اندیشید؟ و اللّهِ و باللّهِ قسم می خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود می لرزد. این یک مسأله ی دودوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم و اللّهِ مرتکب گناه شده ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است. گذشته از جنبه ی اسلامی، فلسطین چه تاریخچه ای دارد؟ قضیه ی فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست؛ مربوط به یک ملت است، ملتی که او را به زور از خانه اش بیرون کرده اند. تاریخچه ی فلسطین چیست؟ مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت کرده اند. تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزارساله، کی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ کی بوده است که بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟ آیا بیشتر سرزمین فلسطین از آنِ ملت یهود است؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند، فلسطین در اختیار مسیحیها بود نه در اختیار یهودیها. و اتفاقاً مسیحیها که با مسلمین صلح کردند، یکی از مواردی که در صلحنامه گنجاندند این بود که شما یهود را در اینجا راه ندهید. گفتند: ما با شما زندگی می کنیم ولی با یهود زندگی نمی کنیم. چطور شد که یک دفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟ یکی از قضایایی که کارنامه ی قرن ما را تاریک می کند (این قرنی که به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشته اند) همین قضیه است. یهودیهای دنیا بعد از اینکه از ملتهای غیر مسلمان زجر و شکنجه و آزار می بینند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 289
(در روسیه، آلمان و بسیاری از نقاط دنیا) ، بزرگانشان می نشینند می گویند تا وقتی که ما در اطراف دنیا متفرّق هستیم، در هر جا اقلیتی هستیم، سرنوشت ما همین است. ما باید مرکزی را انتخاب کنیم و همه مان آنجا جمع شویم، اتباع مذهب یهود آنجا جمع شوند. اول هم جایی را که فکر نمی کنند، فلسطین است؛ جاهای دیگر را فکر می کنند. بعد، جنگ بین الملل اول پیش می آید. (البته من خلاصه اش را عرض می کنم. می توانید کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده است بخوانید. ) متفقین با عثمانیها می جنگند. (من نمی خواهم از عثمانیها دفاع کنم ولی هرچه بود، حکومت واحدی بود؛ اگر ظالم هم بود، بالأخره واحد بود. ) اعراب ساده لوح که از حکومت عثمانی به ستوه آمده بودند تحریک متفقین را پذیرفتند. از داخل، علیه حکومت عثمانی جنگیدند به وعده ی اینکه به خود آنها در مقابل عثمانیها استقلال بدهند. انگلیسیها به اینها قول قطعی دادند که ما به شما استقلال می دهیم به شرط اینکه به نفع ما با عثمانیها بجنگید. این بیچاره ها جنگیدند. در خلالی که این بدبختهای نادان ناآگاه داشتند با دولتِ تاحدودی اسلامی خودشان می جنگیدند، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم- که تازه تشکیل شده بود- محکم کرد که فلسطین را به شما می دهیم در قلب کشورهای اسلامی. جامعه ی ملل به وجود می آید (عدالت را ببینید! ) و تصویب می کند که در دنیا ملتهایی هستند (مخصوصاً ملتهایی که از عثمانی جدا شده اند) که چون رشد ندارند، ما باید بر ایشان سرپرست معین کنیم تا اینها را اداره کنند. در واقع می خواستند ارثیه ی عثمانیها را تقسیم کنند. قسمتی از آنها را دادند به فرانسه، قسمتی را دادند به انگلستان و. . . از جمله جاهایی که انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیّم و سرپرست شما هستم؛ رسماً شد کفیل. بعد به صهیونیستها وعده داد (وعده ی معروف بالفور) که من اینجا را به شما می سپارم. «صهیونیستها» یعنی یهودیانی که دهها قرن بود که در گوشه های دیگر دنیا زندگی می کردند و از نژادهای دیگر بودند. من خودم فکر می کردم که یهودیان موجود، همه از نسل اسرائیلند. حالا می بینم تاریخ تشکیک می کند، می گوید این حرف دروغ است. بسیاری از یهودیها اصلاً از نسل اسرائیل نیستند؛ جامع مشترکشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است. یهودیانی که در اطراف و اکناف دنیا زندگی می کردند، فقط به دلیل اینکه فرنگیها به اینها زجر داده اند و اینها دنبال نقطه ای می گردند که آنجا جمع شوند، و به دلیل اینکه مردم خیانت پیشه ای هستند، و به دلیل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 290
اینکه کتاب مقدسشان به آنها اجازه داده که اگر به سرزمینی رفتید، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیله ای برای پیشبرد هدفتان امتناع نکنید، بعد که انگلستان وسیله ی مهاجرتشان را فراهم کرد، به این سرزمین مهاجرت کردند و زمینها را خریدند درحالی که یهودی بومی در فلسطین بیش از پنجاه هزار نفر نیست که الآن هم آن بیچاره ها در بدبختی فوق العاده ای زندگی می کنند؛ یعنی یهودیان اروپایی و آمریکایی که آمدند، از جمله بدبختیهایی که به وجود آورده اند این است که سربارِ یهودیان اصیلی هستند که حق دارند در آنجا زندگی کنند. یک عده روشنفکر در میان اعراب بود؛ قیام کردند، انقلاب کردند. اینها را کشتند، اعدام کردند، به دار کشیدند. مرتب یهودیها را فرستادند. همین که عده زیاد شد، اسلحه ی زیادی هم در میانشان پخش کردند. بعد اینها افتادند به جان مسلمانان بومی؛ کشتند و زدند و بعد هم آواره کردند. پشت سر یکدیگر، از کشورهای اروپایی مهاجرت می شد. آمدند و آمدند. این یهودیانی که شما امروز اسمشان را می شنوید: موشه دایان، زلی اشکول، گلدا مایر، زهرمار! آخر ببینید اینها از کجای دنیا آمده اند؟ ! مدعی هستند که این سرزمین، سرزمین ماست. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان، آواره از خانه و زندگی شان هستند. هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچک در آنجا تشکیل شود؟ خیلی اشتباه کرده اید، خیلی همه اشتباه می کنیم. او می داند که یک دولت کوچک، بالأخره نمی تواند آنجا زندگی کند؛ یک اسرائیل بزرگ که دامنه اش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم کشیده شود. به قول عبد الرحمن فرامرزی این اسرائیلی که من می شناسم، فردا ادعای شیراز را هم می کند، می گوید شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشته اند مُلک سلیمان! هرچه بگویی آقا! آن تشبیه است، می گوید سند از این بهتر می خواهید؟ ! مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است، ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟ مگر اینها ادعای عراق و سرزمینهای مقدس شما را ندارند؟ . و اللّهِ و باللّهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. و اللّهِ قضیه ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 291
بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می گفت برای من عزاداری کنید، می گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می گفت بخوانید: «نوجوان اکبر من» یا می گفت بگویید: «زینب مضطرّم الوداع، الوداع» ؟ ! چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست کثیف ذلّت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها را نگفتم. اگر حسین بن علی بود می گفت: اگر می خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز [1]تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان [2]است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان می خورد. مرتّب دروغ در مغز ما کردند که این یک مسأله ی داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبد الرحمن فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول می فرستند؟ . ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی که فعلاً شناسنامه ی اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟ ! شنیده ام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت. و من آن یهودیها را به عنوان اینکه یهودی هستند ملامت نمی کنم، ما خودمان را باید ملامت کنیم. او به همکیشش کمک کرده است؛ با کمال افتخار پول می فرستد، رسیدش هم از موشه دایان می آید و آن را در بازار هم نشان می دهد، می گوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند (من بریده اش را از «اطلاعات» دارم) که الآن فقط یهودیان مقیم امریکا روزی یک میلیون دلار به اسرائیل کمک می کنند؟ ! آن وقت تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه ی علی بن أبی طالب بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعد از این، داستانی را که ما از علی بن أبی طالب نقل می کنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن أبی طالب شنید دشمن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 292
به کشور اسلامی حمله کرده است: «وَ هذا أخو غامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَیْلُهُ الْاَنْبارَ» . بعد فرمود: شنیده ام زینت یک زن مسلمان را یا زنی که در حمایت مسلمانان است گرفته اند؛ شنیده ام دشمنْ سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته یا اسیر کرده است، متعرّض زنان آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است. بعد همین علی بن أبی طالب- که ما اظهار تشیع او را می کنیم و نسبت به او حساسیتهای بی معنی و دروغین نشان می دهیم- گفت: «فَلَوْ اَنَّ امْرَأً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما کانَ بِهِ مَلوماً بَلْ کانَ بِهِ عِنْدی جَدیراً» [3]اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست. آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی کنند؟ کیست که امروز منکر شود که فلسطینیهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مکه بعضی از اینها را دیدم، یک جوانهایی! فقط می گفتند: «دِماءُ الشُّهَداء» ما امیدمان فقط به خون شهدایمان است. افرادی در میان آنها هستند که و اللّه برای لباسشان محتاجند و برهنه می جنگند. اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یک ریال بدهد، در سال نزدیک به سیصد میلیارد دلار می شود. اگر فقط مردم ایران- که بیست و پنج میلیون نفر هستیم و نود و هشت درصد ما مسلمان است- هر فرد روزی یک ریال به فلسطینیها کمک کند، در سال حدود نود میلیون تومان می شود. اگر یک عُشر مسلمانان هم هرکس روزی یک ریال کمک کند، در سال نه میلیون تومان می شود. «فَضَّلَ اَللّهُ اَلْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» [4]. «اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» [5]. به وسیله ی مال که می توانیم کمک کنیم. و اللّهِ این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما می کنند همین است که در زمینه ی همبستگی اسلامی چه کردید؟ پیغمبر فرمود: «مَنْ سَمِعَ مُسْلِماً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» [6]هرکس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد می کند: «یا لَلْمُسْلِمینَ» مسلمانان به فریاد من برسید، و او را کمک نکند، دیگر مسلمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 293
نیست، من او را مسلمان نمی دانم. چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین کنند، بارک اللّه بگویند، ملتِ بیدار بگویند، ولی ما نکنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند. من وظیفه ی خودم را عمل کردم. وظیفه ی من فقط گفتن بود و خدا می داند جز تحت فشار وجدان و وظیفه ی خودم چیز دیگری نبود. این کمک مالی را وظیفه ی شما می دانم، و وظیفه ی خودم و هر خطیب و واعظی می دانم که این را بگوید؛ من بر هر خطیب و واعظی واجب می دانم که چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت اللّه حکیم و دیگران رسماً فتوا داده اند که کسی که در آنجا کشته می شود، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست. پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به کار و فکر خودمان ارزش بدهیم، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند کنیم. علت اینکه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره ی سرنوشت ما نمی اندیشند، این است که معتقدند مسلمان غیرت ندارد. آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است؛ می گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. می گوید یهودی که برای پول می میرد، جز پول چیزی را نمی شناسد، خدایش پول است، زندگی اش پول است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسأله ی حساسی که می رسد روزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک می کند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمی کنند [7]! [1] . [این سخنرانی در روز عاشورا ایراد شده است. ]
[2] . [نخست وزیر وقت اسرائیل. ]
[3] . نهج البلاغه، خطبه ی 27.
[4] . نساء/95.
[5] . توبه/20.
[6] . اصول کافی، ج /2ص 164 (به جای مسلماً، رجلاً آمده است) .
[7] . [لازم به ذکر است که استاد شهید آیة اللّه مطهری پس از این سخنرانی توسط ساواک رژیم شاه دستگیر شدند. ]