چرا رهبر جمهوری اسلامی ایران را «ولی امر مسلمین» می نامیم؟
چرا رهبر جمهورى اسلامى ایران را «ولى امر مسلمین» مى نامیم؟
الگوى اوّلى اسلام براى حکومت، حکومت واحد جهانى تحت رهبرى امام معصوم مىباشد. در این الگو مرزهاى جغرافیایى جاى خود را به مرزهاى عقیدتى میدهد و کشور اسلامى شامل کلیّه مناطقى خواهد بود که در آن مسلمان زندگى میکند.
نقش ولى فقیه در حکومت اسلامى:
از سوى دیگر حکومت اسلامى به معناى تدبیر امور مسلمین براساس قوانین دینى و رعایت مصالح شهروندان میباشد و حاکم بعنوان مُجرى احکام اسلامى کسى است که شرایطى ویژه را دارا است و با نبود یا از بین رفتن آن شرایط صلاحیّت حکومت نیز از او سلب میگردد.
این شرایط که عبارتند از: آگاهى همه جانبه و عمیق نسبت به مقرّرات اسلامى، داشتن تقوى بعنوان ضامن اجراى احکام دین و رعایت مصالح مسلمین، و شناخت کافى از مصالح اجتماعى و سیاسى، مؤلّفه هایى هستند که باعث هدایت جامعه اسلامى به سوى سعادت مادّى و معنوى خواهند بود.
نگاهى هر چند گذرا به گذشته و حال مسلمین و مشاهده نابسامانیها، گروه بندیها، برادر کشیها، وعقب ماندگیهای مادّى و معنوى به روشنى گویاى این واقعیت است که عامل اصلى بروز چنین وضعیّتى، نبود پایگاهى محکم بعنوان محوریّت جامعه اسلامى جهت هدایت افراد، رفع اختلافات، جلوگیرى از بروز فتنه ها، و خنثىسازى نقشه دشمنان بوده است.
ازاین رو اسلام حکومت ولىّ عادل را بعنوان عاملى سعادت بخش و وحدت آفرین تشریع کرده، و آن را براى «تمام مسلمین» میخواهد. همچنان که بر اساس واقعیّت هاى موجود، در هیچ نقطه اى از دنیا، حکومتى اسلامى با زیرساخت هاى دینى به چشم نمیخورد و تنها، نظام جمهورى اسلامى ایران است که منطبق با نظریّه دینى حکومت شکل گرفته است. این نظام برخوردار از پشتوانه بسیار محکم مردمى و سرمایه عظیم بیعت امّت با رهبر میباشد.
روش عقلاء در تبعیت از یک حکومت:
نکته دیگرى که تذکّر آن ضرورى مىنماید آن است که: مطابق رویّه عقلایى و بینش عُرفى مردم دنیا، هرگاه در یک کشور حکومتى تشکیل شود و اهل تشخیص و افراد مجتمع در پایتخت، از آن مرکز حکومت تبعیّت کنند، سایر شهرها و مناطق که گرایش به حفظ آن حکومت دارند به حمایت از آن میپردازند.
برهمین اساس در نامه هایى که بین امیر مؤمنان و معاویه ردّ و بدل شده است به سؤالى از جانب معاویه برخورد میکنیم که میپرسد: چرا باید از شما اطاعت کنم در حالى که با شما بیعت نکرده ام؟ حضرت در جواب میفرمایند: تو خلفاى قبل از من را جانشین رسول الله، و اطاعت آنها را بر همه مسلمین واجب میدانستی در حالى که فقط اهل مدینه با آنها بیعت کرده بودند ولى این منشأ وجوب اطاعت بقیه افراد شده بود، پس اطاعت از من هم بر تو واجب بوده است. البته این سخن حضرت به معناى تأئید و مشروعیت بخشیدن به حکومت خلفاى سه گانه قبلى نیست و تنها بحثى جدَلى و براساس پذیرفته هاى طرف مقابل می باشد.
بنابراین، با توجه به اینکه اسلام حکومت را براى همه مسلمین میخواهد و رکن اصلى این حکومت وجود اسلام شناسى عادل و زمان شناس جهت اجراى احکام دینى است، و از طرفى در حال حاضر، مطابق دیدگاه اسلامى، هیچ حکومت حقّى بجز جمهورى اسلامى ایران در جهان وجود ندارد و از سوى سوم تنها حکومت برحق، در مرکز خود برخوردار از تأیید و بیعت اسلام شناسان صالح و مردم مىباشد، پس برهمه مسلمانان لازم است پیرامون محور ولایت فقیه تجمّع کرده و با حمایت از نظام مبتنى بر آن به احیاى مجدّد تمدّن اسلامى و تأمین عزّت مسلمین کمک نمایند. همانطور که امروزه شاهد اعلام حمایت و تبعیّت بسیارى از گروه ها و شخصیّت هاى اسلامىِ سراسر دنیا از ولىّ امر ایران بعنوان ولى امر مسلمین جهان مىباشیم و از این روست که ما ولی امر خود را «ولىّ امر مسلمین» میدانیم.
ناگفته نماند این نامگذارى، مبتنى بر نظریّه مکتبى ما و منطبق با طرحِ اصلى حکومت اسلامى است و منافاتى با طرح ثانوى حکومت که مستلزم وجود قانون اساسى در چارچوب یک کشور مانند ایران و رعایت قوانین بین المللى در تنظیم روابط با سایر کشورها است ندارد، چرا که این دو طرح در طول همدیگرند نه در عرض هم که با هم تنافى پیدا کنند.