الآن وقت مطالبه ی آرمان هاست
وقت مطالبه آرمانها
اول.
جامعهی زنده و رو به حرکت، با "چالش" مواجه است. در حرکت است که چالشها
به سراغ انسان میآید. انسانی که در پای قلهی کوه ایستاده و از همان
پایین، صرفا به قله نگاه میکند که با مسئله و چالشی مواجه نیست. در مسیر
رفتن به سمت قله است که چالشها به سراغ انسان میآید. چند صباحی از
شکلگیری جامعهی نبوی نگذشته بود که "جنگ بدر" بر آن تحمیل شد و پس از آن
هم جنگها و چالشها پشت سر هم. انقلاب اسلامی هم همینطور، ایران تازه از
منجلاب زمان پهلوی نجات پیدا کرده و عزت یافته بود که درگیر آشوبهای
ساختهشده توسط گروهکهای معاند داخلی شد. پس از آن، جنگ سخت نظامی با رژیم
بعث آغاز شد و در عین حال، تحریمهای اقتصادی که بعدتر ابعاد بیشتر و
گستردهتری نیز به خود گرفت، از سوی دشمنان بر جامعهی ایران تحمیل شد. این
اما پایان ماجرا نبود و تا به امروز نیز، این چالشها همچنان ادامه دارد.
دوم. میگویند
"چالشها"، فینفسه مسئلهای مذموم نیستند، چگونگی مواجهه با آن است که
میتواند آن چالش را تبدیل به "تهدید" یا یک "فرصت" برای شتاب بیشتر به سمت
مقصد کند. در ماجرای جنگ احزاب، عدهای از مسلمانان، به محض دیدن تهدید
دشمن و آرایش جبههی آن، به وحشت افتادند و تصور کردند که کار تمام است.
«یعنی یأس و ناامیدی و خودکمبینی در مقابل دشمن و یک گرایش قلبی پنهان به
دشمن در آنها وجود داشت.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
عدهای دیگر از مسلمانان اما نه تنها نترسیدند بلکه گفتند «هذا ما
وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه... همانی که
پیغمبر به ما گفته بود، همانی که خدا گفته بود، همان اتّفاق افتاده؛ یعنی
آمدن دشمن و حملهی دشمن، به جای اینکه روحیهی اینها را تضعیف کند، ما
زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا، ایمانشان را تقویت کرد؛ تسلیمشان در
مقابل خدا را تقویت کرد؛ عزم و جزم آنها را نسبت به مواجهه و مقابله تقویت
کرد.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
همینها هم بودند که از دل این چالش، یک فرصت استثنائی برای جامعهی نبوی
خلق کردند بهطوریکه بعد از آن، کفار و مشرکان، جرأت رویارویی با مسلمانان
را نداشتند.
در ایران، و در سالهای اخیر نیز اگرچه تحریمها در
ظاهر بهعنوان یک چالش تهدیدزا محسوب میشد، اما ریچارد نفیو در کتاب "هنر
تحریمها" نشان داده است که ایرانیها در مقطعی، این چالش را تبدیل به یک
فرصت برای خود کردند. او چنین مینویسد: "ایرانیها از فرصت ایجادشده از
تحریمهای بینالمللی برای ایجاد یک برنامهی اصلاحاتی و آزادسازی اقتصاد و
مصون کردن آن در برابر تحریمهای خارجی استفاده کردند و درست در همان
زمان، ایران تلاش میکرد انسجام درونی را از طریق دعوت مردم به اقتصاد
مقاومتی و پایان دادن به آثار تحریمها از طریق دور زدن آنها افزایش دهد.
همچنین اقداماتی نیز برای تلافی تحریمها انجام داد نظیر ممانعت از پرواز
برخی از شرکتهای هواپیمایی اروپایی به ایران... تحریمها همچنین کمک کردند
اقتصاد ایران در مسیر مثبتی قرار بگیرد. برای مثال تلاش آمریکا برای کاهش
صادرات نفت خام در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ را در نظر بگیرید... اعمال فشار
تحریمها در این حوزه میتوانست به توسعهی بخشهای غیرنفتی ایران
بیانجامد، خصوصا بخش سیمان. "
سوم.
وظیفهی نیروهای مؤمن و انقلابی در برابر وضعیت امروز جامعهی ایران چیست؟
چه طرح و برنامهای پیش روی این نیروها قرار دارد؟ چه کارها و اقداماتی
باید انجام دهند؟ چگونه میتوان شرایط موجود را به جای تهدید، تبدیل به یک
فرصت استثنائی برای جبههی انقلاب کرد؟
یک کار این است که نیروهای
انقلابی، دست روی دست بگذارند و نظارهگر وضع موجود باشند و بگویند «هیچ
فایدهای ندارد، نشده، پیشرفت نکردیم و نمیتوانیم بکنیم»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)، یا مأیوس و ناامید شوند و بگویند « «آقا نمیشود، فایده ندارد، همهچیز بههم ریخته است.»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)
یک کار دیگر اما این است با عزم راسخ و روحیهی امیدوارانه، برای ساخت
"آیندهی مطلوب"، کار و تلاش و فعالیت مضاعف کنند. «ما یک اتوبان را
بهصورت یک بنبست تصویر نکنیم. جلوی ما اتوبان است و میتوانیم حرکت کنیم؛
بخصوص با امکاناتی که کشور دارد... نیروهای جوان... نقش لوکوموتیو را
[دارند] که وقتی حرکت کردند، بهطور طبیعی به دنبال خودشان قطار را حرکت
میدهند»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)
چهارم.
در روزهایی که آمریکا خلاف همهی آداب و قواعد حقوقی بینالمللی از برجام
خارج شده و ایدهی اصلی غربگرایان برای حل مشکلات کشور نیز با بنبست
مواجه شده، نیروهای مؤمن و انقلابی باید فضای افکار عمومی را برای مطالبهی
«آرمانهای انقلاب اسلامی» آماده و مهیا کنند. اگر «لشگر نیروهای مؤمن و
انقلابی»، به جای انزوا و ناامیدی، وارد میدان شده و مطالبهی آرمانها و
تکرار آن را بر سر دست بگیرند، آنگاه است که میتوان از شرایط موجود، فرصتی
استثنائی برای انقلاب اسلامی بهوجود آورد. این همان مطالبهای است که
رهبر انقلاب در دیدار امسال خود با دانشجویان، صراحتا آن را اعلام کردند:
«ما امروز در جامعهمان نیاز مبرم داریم به اینکه آرمانها را مدام تکرار
کنیم، مدام بگوییم، مدام روی آن کار کنیم، مدام مطالبه کنیم... مطالبهگری
آرمانها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت. اگر چنانچه این حجم
عظیم و وسیع تهاجم به افکار عمومی از سوی ضدّ انقلاب با این مطالبهگریها
مواجه نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد. یادآوری آرمانها، مطرح کردن
آرمانها، خواستن آرمانها، طلبکاری نسبت به تحقّق این آرمانها یک سدّی
است در مقابل تخریب افکار عمومی و فضاهای نخبگانی و فضاهای مدیریتی...
اینجا یک لشکری از جوانهای مؤمن و انقلابی لازم است که وارد میدان بشوند،
مطالبه کنند آرمانها را و خودشان کمک کنند به تحقّق این آرمانها.»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)