ملت آنتی استکبار - انقلاب اسلامی ایران
ملت آنتی استکبار
بخش سوم؛ انقلاب اسلامی ایران
متن کامل بخش سوم
جریان انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین حرکت ضداستکباری تاریخ ملت ایران بود. بررسی این حرکت را در دو جهت پی می گیریم:
1. سلطه بیگانگان بر کشور در زمان پهلوی اول و دوم
اسناد باقی مانده از زمان پهلوی، به روشنی گویای سلطه عمیق بیگانگان بر کشور در زمان حکومت پهلوی هستند. درواقع بیگانگان تا حد زیادی مالک تمام امکانات ایران بوده اند. هر دو شاه پهلوی را انگلیسی ها برسرکار آوردند و تمام فعالیت ها و سیاست های اداره کشور توسط آن دو را تعیین می کردند؛ بعد از کودتای 1332 پای آمریکایی ها نیز به ایران بازشد تا در کنار انگلیسی ها و روس ها بتوانند منابع ایران را بمکند و کنترل مملکت و ملت را در دست بگیرند.
« چرچیل ... هنگام فرار رضا خان از ایران، دست نشاندگی او توسط انگلیسی ها را با این تعبیر عیان نمود که « خودمان آوردیم، خودمان هم بردیم »؛ فراتر از این سند، اعتراف خود رضاخان به دست نشاندگی خود است که توسط دکتر مصدق، در مجلس شورای ملی علنی شد ».[1]
دست نشاندگی محمدرضا پهلوی حدی عیان است که خودش در کتاب « مأموریت برای وطنم » بدان اعتراف کرده است.[2] بقای او در پادشاهی توسط آمریکایی ها و انگلیسی ها در سال 1332 نیز به گواهی اسناد انکار ناپذیر است.
ویلیام شوکراس در کتاب معروف خود ( آخرین سفر شاه ) می آورد: « ... در اواخر 1952 انگلستان تصمیم گرفت مصدق را برکنار سازد ... چرچیل به شاه گفت پیامی صادر کند و طی آن مصدق را عزل و زاهدی را نخست وزیر نماید و خودش در یکی از شهرهای مجاور دریای خزر منتظر بماند. روزولت پولی را که از سیا گرفته بود، میان چاقوکشان و اراذل زورخانه و افراد فقیر زاغه نشین جنوب تقسیم کرد تا به نفع شاه تظاهرات نمایند .... روز 28 مرداد، تلگرامی به شاه رسید با این مضمون " مصدق ساقط شد. ارتش شاهنشاهی تهران را تحت کنترل دارد. زاهدی نخست وزیر "»[3]
پهلوی دوم، در کتاب انقلاب سفید، به تسلط بیگانگان بر امور کشور چنین اعتراف می کند:
« ... بعد از رفتن پدرم ( شهریور 1320 )، کارها در ظاهر به دست یک عده ایرانی، ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمتی دیگر به دست سفارت روس انجام می گرفت. صبح مستشار سفارت انگلستان با یک لیست انتخاباتی به سراغ مراجع مربوطه می آمد و عصر همان روز، کاردار سفارت روس با لیست دیگری می آمد ... در برابر هر اقدام اصلاحی که متضمن نفع اکثریت ملت بود، ولی به نحوی به منافع اقلیت حاکمه لطمه میزد، سدی از مخالفت ها و کارشکنی ها پدید می آمد... »[4]
بعد از کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد و متلاشی شدن نهضت نفت، حضور آمریکایی ها نیز مانند انگلیس ها در ایران پررنگ شد. آن ها کلیه ی اختیارات استخراج و حمل و فروش نفت ایران را به کنسرسیوم بین المللی واگذار کردند. شرکت های آمریکایی 40% کنسرسیوم، شرکت نفت انگلیس 40% و شکرت های فرانسوی و هلندی هم 20% باقی مانده را بردند.
رژیم شاه و آمریکایی ها، با دستگیری آیت الله کاشانی و اعدام فداییان اسلام، صدای استکبارستیزی و اعتراض به تسلط بیگانه بر نفت را بریده و اجازه ورود ارتش آمریکا به ایران را صادر نمودند[5] که در نتیجه آن، عملا ارتش آمریکا بر نیروهای نظامی ایران مسلط گردید. آن ها در صدد تصویب کاپیتولاسیون بودند که نماد دخالت استکباری آمریکا در ایران و تسلط او بر مردم است.[6]
2. اقدامات استکبار ستیزانه مردم ایران
جریان انقلاب اسلامی، بیش از هر نهضت و قیام دیگری، حرکتی استکبار ستیزانه با پیشتازی مردم بود. ملت ایران در کنار عالمان دین و به عنوان اهرم قدرت آن ها، نقش آفرینی های بزرگی داشته اند. به نمونه هایی از آن ها اشاره می کنیم.
« پس از کودتای 1332 و آغاز حضور آمریکا در ایران، نیکسون، معاون اول آمریکا به ایران سفر کرد. دانشجویان دانشگاه تهران، در اعتراض به تجدید روابط ایران با انگلیس و ورود نیکسون به تهران تظاهرات کردند. این اعتراضات با خشونت تمام سرکوب گردید و سه تن از دانشجویان به قتل رسیدند ».[7]
« رژیم شاه پس از اعتراض امام ره به کاپیتولاسیون که نماد سلطه استکبار بود، ایشان و فرزندشان حاج آقا مصطفی خمینی را به ترکیه، تبعید کرد. این خبر، قم، مشهد و تهران را به حالت تعطیل درآورد و در بسیاری از شهرها تظاهرات و اعتصاباتی که بعضا سی روز ادامه داشت به براه افتاد ».[8]
« مراسم عزاداری محرم سال 42 به تظاهرات گسترده مبدل شد و شعارهای « خمینی بت شکن »، « خمینی، تو فرزند حسینی » و ... طنین انداز گشت. صحنه تظاهرات با دستگیری امام عالمان مبارز شدت یافت. در تهران، قم، مشهد، شیراز و برخی از شهرستان ها، مأمورین رژیم با مسلسل به جنگ ملت آمدند و قتل عام هولناکی شکل گرفت ».[9]
مردم به هر بهانه ای برضد شاه قیام می کردند.
« قیام مردم تبریز و قتل عام آن ها، عزای عمومی عید آن سال، تعطیلی عمومی و تظاهرات مردم یزد که با تیر اندازی رژیم، به صحنه ای خونین تبدیل گشت، عدم اعتنای مردم به شعار آشتی ملی که از سوی شریف امامی برای خاموش کردن قیام ها مطرح شده بود، و برگزاری راهپیمایی عظیم بعد از نماز عید فطر شهریور 57 که کشتار فجیع جمعه سیاه را به دنبال داشت، قیام دانشجویان و دانش آموزان در مهر 57 ، نمونه های دیگر مقاومت مردم ایران در برابر استکبار است.
در کنار این راهپیمایی ها، اعتصاباتِ پیوسته و زنجیره ای سازمان های دولتی و غیر دولتی، ضربات مهلکی به رژیم وارد کرد. اعتصاب پالایشگاه نفت، مخابرات، سازمان آب، مطبوعات و ... .
هر روز در گوشه ای از ایران، اعتراضات، راهپیمایی، اعتصاب و قیام هایی رخ می داد که در نهایت به سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب منجر شد و شاه گریه کنان کشور را ترک کرد.[10]
نتیجه
استکبار ستیزی با هویت تاریخی مردم ایران گره خورده است. مرور صفحات تاریخ معاصر ایران، نمایش دهنده نهضت هایی مردمیست که دغدغه اصلی آن ها، استقلال بوده است. در هر زمان، دسته ای از بیگانگان به طمع استثمار ملت ایران، در صدد تسلط بر آنان برآمده اند؛ گاه از طریق صنعت توتون، گاه با سیطره نفتی و زمانی نیز با چنبره بر کل نظام سیاسی فرهنگی اقتصادی ایران.
و در تمام موارد، مشت محکم تنفر از استکبار، پاسخ مردم ایران بوده است. گاه با پیشتازی علما و گاه با پیشتازی خود ملت.
[1] روحانی، فخر، اهرمها، ج1، ص 162 و 165.
[2] روحانی، فخر، اهرمها، ج1، ص 171
[3] روحانی، فخر، اهرمها، ج1، ص 174
[4] روحانی، فخر، اهرمها، ج1، ص 177
[5] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن.
[6] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 466
[7] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 403
[8] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 468
[9] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، صص 459 و 460.
[10] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، صص 506 – 525 ( گزیده )