دریافت طرح با کیفیت اصلی
حجم: 1.71 مگابایت
نماهنگ داغ میانمار:
به مناسبت شهادت رئیس علی دلواری و روز ملی مبارزه با استعمال انگلیس
دریافت کلیپ مختصر و مفید تیک تاک
مدت زمان: 4 دقیقه 39 ثانیه
مسلّم حجِ بى روح و بى تحرک و قیام، حج بی برائت، حج بى وحدت، و حجى که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست.
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است.
امروز خمینى آغوش و سینه خویش را براى تیرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهاى دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درک شهادت روزشمارى مىکند.
جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمیشناسد. و ما باید در جنگ اعتقادىمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.
البته براى ما و همه اندیشمندان {آگاه} جاى تعجب
نیست که به ایران و حکومتى که از بدو پیروزى تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده است و در همه حوادث جهانِ اسلام
خود را شریک غم و شادى مسلمانان میداند تهمت افتراق و
جدایى مسلمانان را بزنند؛
و یا بالاتر از آن، زائرانى را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهى به حجاز رفتهاند به لشکرکشى و تشکل براى تصرف کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینه پیامبر متهم نمایند! و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند!
آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار کشور اسلامى باید با حج بیگانه باشد؛ و اینگونه سفرها براى مسئولین کشورى و لشکرى تعجبآور و توطئه انگیز میشود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهاى اسلامى باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دست نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و امریکا و اسرائیل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى کرده اند!
صحیفه امام، ج21، ص: 88
دریافت متن کامل پیام امام خمینی در سالگرد کشتار حجاج و اعلام قبول قطعنامهباسمه تعالی
جریان انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین حرکت ضداستکباری تاریخ ملت ایران بود. بررسی این حرکت را در دو جهت پی می گیریم:
1. سلطه بیگانگان بر کشور در زمان پهلوی اول و دوم
اسناد باقی مانده از زمان پهلوی، به روشنی گویای سلطه عمیق بیگانگان بر کشور در زمان حکومت پهلوی هستند. درواقع بیگانگان تا حد زیادی مالک تمام امکانات ایران بوده اند. هر دو شاه پهلوی را انگلیسی ها برسرکار آوردند و تمام فعالیت ها و سیاست های اداره کشور توسط آن دو را تعیین می کردند؛ بعد از کودتای 1332 پای آمریکایی ها نیز به ایران باز شد تا در کنار انگلیسی ها و روس ها بتوانند منابع ایران را بمکند و کنترل مملکت و ملت را در دست بگیرند.
« چرچیل ... هنگام فرار رضا خان از ایران، دست نشاندگی او توسط انگلیسی ها را با این تعبیر عیان نمود که « خودمان آوردیم، خودمان هم بردیم »؛ ».[1]
دست نشاندگی محمدرضا پهلوی حدی روشن است که خودش در کتاب « مأموریت برای وطنم » بدان اعتراف کرده است.[2]
ریشه همه دخالت های بیگانگان و تسلط آن ها بر امور کشور، همین مسئله ی دست نشاندگی مقام اول مملکت و شاه ایران بود.
2. اقدامات استکبار ستیزانه مردم ایران
جریان انقلاب اسلامی، بیش از هر نهضت و قیام دیگری، حرکتی استکبار ستیزانه با پیشتازی مردم بود. ملت ایران در کنار عالمان دین و به عنوان اهرم قدرت آن ها، نقش آفرینی های بزرگی داشته اند. مردم به هر بهانه ای بر ضد شاه قیام می کردند:
تظاهرات به حضور نیکسون، معاون اول آمریکا در ایران[3] ؛ تظاهرات و اعتصابات طولانی در اعتراض به جریانات کاپیتولاسیون[4] ؛ تظاهرات گسترده مراسم عزاداری محرم 42 [5]؛ قیام مردم تبریز و قتل عام آن ها، عزای عمومی عید آن سال؛ تعطیلی عمومی و تظاهرات مردم یزد که با تیر اندازی رژیم، به صحنه ای خونین تبدیل گشت؛ عدم اعتنای مردم به شعار آشتی ملی شریف امامی و برگزاری راهپیمایی عظیم بعد از نماز عید فطر شهریور 57 که کشتار فجیع جمعه سیاه را به دنبال داشت؛ قیام دانشجویان و دانش آموزان در مهر 57؛ اعتصاب پالایشگاه نفت، مخابرات، سازمان آب، مطبوعات و ... .
و صدها مانند این جنش ها ...
هر روز در گوشه ای از ایران، اعتراضات، راهپیمایی، اعتصاب و قیام هایی رخ می داد که در نهایت به سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب منجر شد و شاه گریه کنان کشور را ترک کرد.[6]
نتیجه
استکبار ستیزی با هویت تاریخی مردم ایران گره خورده است. مرور صفحات تاریخ معاصر ایران، نمایش دهنده نهضت هایی مردمیست که دغدغه اصلی آن ها، استقلال بوده است. در هر زمان، دسته ای از بیگانگان به طمع استثمار ملت ایران، در صدد تسلط بر آنان برآمده اند.
و در تمام موارد، مشت محکم تنفر از استکبار، پاسخ مردم ایران بوده است. گاه با پیشتازی علما و گاه با پیشتازی خود ملت.
متن کامل تر بخش سوم و فایل پی دی اف مقاله را در "ادامه مطلب" مشاهده فرمایید.
[1] روحانی، فخر، اهرمها، ج1، ص 162 و 165.
[2] روحانی، فخر، اهرمها، ج1، ص 171
[3] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 403
[4] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، ص 468
[5] عمیدزنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، صص 459 و 460.
باسمه تعالی
خلاصه پیام
دومین جریان تاریخی که می توان آن را نمایانگر ماهیت ضداستکباری مردم ایران دانست، نهضت ملی شدن صنعت نفت است.
رخداد ملی شدن صنعت نفت، در واکنش به دو قرارداد استعماری انگلیس با مظفرالدین شاه بود که در مقابل سهمی اندک، سلطه و چیرگی استکبار بر نفت مملکت را به بار آورده بودند.
آیت الله کاشانی، در سخنانی روشنگرانه، ماهیت استکبار ستیز این نهضت را بیان کرده اند:
« ملت ایران نفت خود را ملی کرد برای این که اولا با تسلط شرکت نفت انگیس بر منابع نفتی، خوزستان استقلال سیاسی نداشت.
منطق انگلیس این بود که حفظ منافع کمپانی اقتضا دارد که فلان شخص استاندار و فلان کس رئیس ژاندارمری و دادستان و یا رئیس اداره کار خوزستان باشد. کمپانی و دولت انگلیس در تمام مدت تسلط به منابع نفتی، به خود حق می دادند در تعیین مسئولین انتظامی اعم از لشگری و ژاندارمری و شهربانی منطقه خوزستان مداخله کنند.
دلیل دوم که ملت ایران نفت خود را ملی کرد، عدم استقلال اقتصادی بود. ملت ایران تصمیم گرفت با ملی کردن نفت، خود را از چنگال بانک لندن نجات دهد و آزادی عمل داشته باشد ».[1]
اعتراض به قرارداد دارسی که اولین قرارداد نفتی با انگلیس است، نقطه ی آغازین مبارزات مردم ایران با تسلط استکبار بر نفت کشور محسوب می شود.
این اعتراضات، از طرفی نمایندگان طرفدار نهضت ملی در مجلس را به ادامه مبارزه خود امیدوار می کرد، و از طرف دیگر، توان به حاشیه راندن و خاموش کردن صدای ملی شدن صنعت نفت را از انگلیس و نماینده های او در ایران می گرفت.
مردم تیر خلاص به سیطره انگلیس بر نفت ایران را با افتتاح شرکت ملی نفت ایران زدند.
پس از ملی شدن صنعت نفت ایران، دولت بریتانیا کوشش نمود از قدرت بین المللی خود برای عقب نشینی دولت و مردم ایران بهره ببرد. او علاوه بر سازمان های بین المللی، از تحریم و تهدید نیز استفاده کرد. اما در این مرحله نیز، مقاومت و فداکاری مردم آن اقدامات را بی ثمر نمود.
مردم ایران، در نهضت صنعتی شدن نفت و خارج کردن آن از چنگ استکبار، از ابتدا نقش آفرینی موثر کرده و همپای رهبران این جریان حرکت نمودند و در لحظات خطر و اختناق، نه تنها میدان مبارزه را خالی نکردند، بلکه تکیه گاه رهبران نهضت شدند و در این راه خون دادند.
متن کامل بخش دوم و ماجراهای مهم این نهضت را در ادامه مطلب مشاهده نمایید.
[1] موسسه پژوهش های سیاسی، روحانیت و ملی شدن نفت ایران، صص 59 و 60 ( سخنان آیت الله کاشانی در مجلس شورای ملی )( گزیده )
خلاصه پیام
مبارزه با استکبار، خصیصه زوال ناپذیر مردم ایران در طول تاریخ بوده است.
شعارهای « مرگ بر آمریکا »؛ « مرگ بر انگلیس »؛ « مرگ بر اسرائیل »؛ « مرگ بر شوروی »؛ و دهها مانند آن، که همگی تعبیری دیگر از شعار « مرگ بر سیاست های استکباری » هستند، زادگاهشان ایران است و مادرشان ملت ایران.
نگاهی به جریانات تاریخی، ماهیت استکبارستیز مردم ایران را نمایان می کند. ما در این نوشته، سه جریان مهم تاریخ معاصر ایران و نقش مردم در آن ها را بیان می کنیم.
جریان قیام زمانی آغاز شد که ناصرالدین شاه، در قالب قرارداد رژی، « خرید و فروش کل توتون و تنباکویی که در ممالک ایران به عمل آورده می شود را تا انقضای مدت پنجاه سال از تاریخ امضای این انحصار نامه به ماژور تالبوت انگلیسی »[1] « به ثمن بخس فروخت ».[2]
قرارداد رژی مشکلات فراوانی داشت؛ از جمله:
1. این قرارداد موجب تسلط انگلیسی ها به صنعت توتون و تنباکوی ایران و تاجران فعال در این عرصه شده بود.
2. شاه و اطرافیانش در قبال رشوه این قرارداد را بستند؛ از این رو انعقاد این قرارداد فتح بابی بود برای قراردادهای بعدی و تسلط دشمن به جنبه های دیگر اقتصاد و زندگی مردم.
3. انگلیسی ها به بهانه ی اجرای این قرارداد، دختران زیباروی بسیاری را به ایران آورده بود تا با عشوه گری و فساد، اسلام را در جامعه کمرنگ کنند.
در نتیجه، مردم قیامی را به پشتوانه علما در دو جهت آغاز کردند که در نهایت موجب لغو قرارداد شد:
1. شروع کنندگان قیام و نهضت، مردم بودند. آن ها در شهرهای بزرگ بازارها را تعطیل کرده و از عالمان خود استمداد جستند.
2. در ادامه قیام و پس از اعلام حکم حرمت تنباکو از طرف علما، مردم ایستادگی کرده و رهبران خود را تنها نگذاشتند و حتی در این راه خون دادند.
« اعتماد السلطنه می گوید: شنیدم شاه فرموده بود به زن های خودش که کی قلیان را حرام کرد؟ بکشید این چه حرفی است؟ یکی از خانم های آبرومند عرض کرده بود: همان کسی که ماها را به شما حلال کرده، همان کس قلیان را تا در اداره خارج مذهب است به ما حرام کرده! »[3]
جریان نهضت تنباکو، از آن جهت انعکاس استکبار ستیزی مردم است که تمامی قیام ها، در شروع و در استمرار خود، وام دار ایستادگی و فداکاری و حتی بذل خون از جانب مردم بود.
متن کامل بخش نخست مقاله، و فایل مقاله را از "ادامه مطلب" دریافت نمایید.
باسمه تعالی
بخش سوم ( پیام پایانی )
خلاصه پیام:
در ضمن بخش اول و دوم مقاله ( دو پست قبلی وبلاگ ) روشن گردید که مستکبرین امروز عالم، برخی دولت های آمریکایی و اروپایی و در رأس آن ها ایالات متحده آمریکاست و مستکبرین زمان پیامبرصلی الله علیه و آله، مشرکان قریش بودند.
نوع رفتار و واکنشی که مسلمانان در هر عصر و مصری با مستکبرین زمان خود باید داشته باشند، از دستورات قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله در باب رفتار با مستکبرین زمان خود، یعنی مشرکان قریش مشخص می شود.
قرآن می فرماید: « وقتِلوهُم حَتّی لاتَکونَ فِتنَةٌ ویَکونَ الدِّینُ لِلّهِ ... »[1]
این آیه بیانگر غایت و هدف از نبرد با کافران و مشرکان و تحدید جنگ به لحاظ اَمَد و زمان پایان آن است.
خطاب به مسلمانان میفرماید: اکنون که قدرت یافتید و مشرکان را از حجاز بیرون رانده، این سرزمین را از لوث شرک و بتپرستی پاک کردید، مبارزه را استمرار بخشید و بکوشید تا فتنه و شرک و حکومت طاغوت روی زمین نباشد و دین اسلام در آن حاکم شود.
بنابراین از ﴿لاتَکونَ فِتنَة﴾ رسالت اصلی جهاد، یعنی فتنه زدایی روشن می شود. اما این پایان مبارزه نیست؛ باید مبارزه را ادامه داد، تا ﴿ یَکونَ الدِّینُ لِلّه ﴾ نیز محقق شود. و استقرار دین مرهون تعلیم و تبلیغ و در ظلّ { فعالیت های } فرهنگی است مانند تعلیم کتاب و حکمت، تزکیه نفوس، تبلیغ احکام دینی و امر به معروف و نهی از منکر، که همگی جزو واجبهای رسمی اند.
نتیجه آن که دستور قرآن به مومنین در هر عصر، استمرار مبارزه با استکبار زمان خود است تا اضمحلال کامل استکبار و فتنه و استقرار دین خدا در زمین.
بخش دوم:
می توان گفت دشمنان اسلام در صدر اسلام از لحاظ جغرافیایی دو دسته بودند: دشمن بیرونی و دشمن درونی.
دشمنان درونی نیز به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) بغات: افرادی که علیه حاکم اسلامی یا امام معصوم بغی و خروج کرده اند. از نظر فقهی، جهاد با بغات واجب است و مذاکرات هم برای تمکین بغات از امام معصومین علیهم السلام است نه امتیاز دادن به باغی؛ جنگ های سه گانه امیرالمومنین علیه السلام و صلح امام حسن علیه السلام، از این نوع است. زیرا آن چه اتفاق افتاد، بغی معاویه و اهل شام بر امام معصوم علیه السلام بود.
ب) دشمنان فرعی یا دشمنان شماره چند که در حد بغی نیستند؛ این گروه، مخالفان درونی دولت اسلامی هستند که مخل امنیت درونی بوده و موجب تشویش افکار عمومی می شوند.
سیره اهل بیت علیهم السلام، تلاش برای جذب این دسته، از طریق تبیین شبهه و حل مشکل با آن هاست.
دشمنان بیرونی هم دو دسته بودند: دشمن اصلی و دشمنان فرعی.
الف) دشمن اصلی: در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، دشمن اصلی مشرکین قریش اند. و لذا هدف اصلی در مقابل این دشمنان، شکست آن ها و فتح مکه بود. و فتح مکه، پیروزی اسلام بر دشمن اصلی و طاغوت اکبر بود.
ب) دشمنان فرعی: سه دسته بودند:
گروه اول از دشمنان فرعی، یهود بودند. بنی نضیر، بنی قریضه. که هم پیمان با دشمن اول بودند.
گروه دوم، قبائل اطراف مدینه و برخی یاغیان و شورشگران بودند که یا صلح می کردند و یا سرکوب می شدند.
گروه سوم، منافقان بودند.
طرح پیامبر صلی الله علیه و آله برای مقابله با منافقین، روشنگری و بصیرت دهی و افشاگری بود. جهاد با آن ها، جهاد با لسان بود نه با سیف.
در دسته بندی دشمنان امروز، دشمن اصلی و اولی مسلمانان، طاغوت بزرگ که مخالف ماهیت نظام اسلامی است و از ابتدای انقلاب توطئه برای براندازی نظام می کند، آمریکاست.
یعنی آمریکا مطابق مشرکین قریش در آن زمان است. لذا امام خمینی ره فرمودند شیطان بزرگ و رهبری فرمودند طاغوت اکبر.[1]
[1] آیت الله کعبی؛ بیانات در همایش مذاکره با دشمن در سیره اهل بیت علیهم السلام؛ 30/10/1395 ( موسسه امام خمینی ره )
استکبار یک واژهی قرآنی است که در قرآن دربارهی امثال فرعون و گروههای بدخواه و معارض حقّ و حقیقت بهکار رفته است.[1]
استکبار یعنی اینکه قدرت یا قدرتهائی در دنیا که وقتی به خودشان نگاه میکنند ، میبینند دارای امکانات پولی و تسلیحاتی و تبلیغاتی هستند؛ بنابراین به خودشان حق میدهند که در امور زندگی کشورها و ملتهای دیگر، دخالتهای مالکانه بکنند.[2]
خودبرتربینی نظام استکباری، خود را دارای جایگاه ویژهای در مجموعهی اولاد آدم، مجموعهی ملّتها، مجموعهی انسانها دانستن، این اُسّاساس و بزرگترین مشکل استکبار است.[3]
استکبار جهانی یعنی زورگوییکردن، خودش را برتر دانستن، پایبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ این معنای استکبار است، وعدههایش را تخلّف میکند. خب امام بزرگوار ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ واقعاً این تعبیر، تعبیر فوقالعادهای است. خدای متعال از قول شیطان نقل میکند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کردهاند میگوید: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم؛ شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعدهی روراست درست به شما داده بود، شماها از وعدهی خدا پیروی نکردید، پابند نماندید؛ من وعدهی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را اینجور در قیامت ملامت میکند. بعد هم خدای متعال میفرماید از قول شیطان که به آنها میگوید که «فَلا تَلومونی وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. این عیناً امروز منطبق است با آمریکا. [4]
آیا پاره کردن پرچم آمریکا، به بهانه ی استکبار ستیزی کار درستی است؟
پرچم هر کشور نماد ملت و دولت آن کشور است. و ما می گوییم جنگی با ملت آمریکا ندارم. پس چرا پرچم آمریکا را پاره می کنیم و آتش می زنیم؟ آیا کار درستی است؟ مبنای آن چیست؟
باید توجه کرد که:
اولا پرچم در عرصه ی بین المللی نماد ملت نیست، نماد کشور است. یعنی در عرصه ی بین المللی، پرچم آمریکا مثلا، پرجم یک کشور و یک دولت است نه نماد یک ملت.
ثانیا: یک بحث در این رابطه حقوقی است و یک بحث سیاسی.
از نظر حقوقی این قبیل کارها اصلا درست نیست و مسئولیت بین المللی دارد. همانطور که تسخیر لانه ی جاسوسی مسئولیت حقوقی داشت.
اما جنبه ی دیگر آن سیاسی و انقلابی و هویتی است. همان جنبه ای که تسخیر لانه ی جاسوسی را ارزش می بخشید.
یعنی ما با پاره کردن پرچم آمریکا به همگان اولا می گوییم: ما زیر یوغ این کشور که خود را کدخدا و ابر قدرت می داند نیستیم و کاملا مستقلیم. این کشور و این پرچم در کشور ما ابهت ندارد و از آن ترسی نداریم.
ثانیا می گوییم ما آن تفکری که این پرچم نماد و بیان گر آن است را قبول نداریم. ما سرمایه داری و سیاست های دولت آمریکا را قبول نداریم.
و اگر مردم آمریکا بگویند: ما سیاست های دولت را قبول نداریم اما شما با این کار به ما اهانت می کنید، به آن ها می گوییم: اگر قبول ندارید، به آن ها اعتراض کنید و در مقابل آن ها بایستید تا سیاست های ناحق خود را دنبال نکنند، ما نیز به دولت، پرچم و کشور شما توهین نمی کنیم؛ دلیلی ندارد توهین کنیم.
اگر با آن ها مقابله نمی کنید، یعنی این تفکر و اهل آن را قبول دارید و با آن ها همراهید، پس با شما هم جنگ داریم، نه تنها دولت شما.
شترسواری دولا دولا نمیشه!!