ملت آنتی استکبار - نهضت ملی شدن صنعت نفت
ملت آنتی استکبار
بخش دوم؛ نهضت ملی شدن صنعت نفت
دومین جریان تاریخی که می توان آن را نمایانگر ماهیت ضداستکباری مردم ایران دانست، نهضت ملی شدن صنعت نفت است.
اصل ماجرا
« در سال 1280 شمسی، مظفر الدین شاه امتیاز تفحص، استخراج، حمل و نقل و فروش نفت و مواد مشتقه از آن را در سراسر کشور به جز پنج ایالت شمالی برای مدت 60 سال به ویلیام دارسی، تبعه انگلستان واگذار کرد و در مقابل، این شرکت متعهد شد تنها 16درصد از منافع حاصله را به ایران بدهد.
بعدها، دولت انگلیس با دارسی در این امتیاز شریک شد و عملا طرف قرارداد ایران، دولت انگلیس گردید.
در سال 1311، در اثر آشکار شدن مضرات قرارداد و نارضایتی مردم و خود شاه از قرارداد، این قرارداد لغو و پس از درگیری ها و مذاکراتی، قرارداد جدیدی در سال 1312 نوشته شد. این قرارداد نیز، هرچند سهم بیشتری برای ایران قائل بود، اما در عمل، راضی کننده نبود. قرارداد مذکور، به جای 60 سال، فقط 18 سال دوام آورد و با ملی شدن نفت در سال 1330 پایان یافت ».[1]
سلطه انگلیس بر ایران به وسیله قرارداد نفتی
آنچه در نگاه اول به چشم می آید، ماهیت استعماری این دو قرارداد است. اما تتبّع در جریانات آن روز ایران، پرده از ماهیت استکباری این قراردادها نیز بر می دارد و روشن می کند که چگونه انگلیس به موجب این قراردادها، بر دولت و ملت ایران تسلط یافته بود.
« نویسنده ای انگلیسی درباره قرارداد دارسی می نویسد: شرکت نفت انگلیس و ایران خلاصه ای از دخالت بیگانگان بود. این موسسه در طرز رفتار با ایرانیان از عالی و دانی، با چنان استقلال و نخوتی رفتار می کرد که برای نژادی که بیش از هر وقت به عظمت گذشته خود فخر می کرد و به آینده درخشان خود اعتماد داشت قابل تحمل نبود ».[2]
حایری زاده عضو کمیسیون نفت مجلس وقت می گوید:
« حکومت انگلیس در لباس کمپانی در داخل ایران یک دولت قوی در شکم دولت ضعیف ایران تأسیس کرده و بکلی استقلال اقتصادی و انتظامی ما را لطمه دار ساخته است. کمپانی نفت اگر برای منافع خود مقتضی بداند می تواند تمام چرخهای اقتصادی ایران را تعطیل کند ».[3]
آیت الله کاشانی، در سخنانی روشنگرانه، ماهیت استکبار ستیز این نهضت را بیان کرده اند:
« ملت ایران نفت خود را ملی کرد برای این که اولا با تسلط شرکت نفت انگیس بر منابع نفتی، خوزستان استقلال سیاسی نداشت.
منطق انگلیس این بود که حفظ منافع کمپانی اقتضا دارد که فلان شخص استاندار و فلان کس رئیس ژاندارمری و دادستان و یا رئیس اداره کار خوزستان باشد. کمپانی و دولت انگلیس در تمام مدت تسلط به منابع نفتی، به خود حق می دادند در تعیین مسئولین انتظامی اعم از لشگری و ژاندارمری و شهربانی منطقه خوزستان مداخله کنند.
دلیل دوم که ملت ایران نفت خود را ملی کرد، عدم استقلال اقتصادی بود. ملت ایران تصمیم گرفت با ملی کردن نفت، خود را از چنگال بانک لندن نجات دهد و آزادی عمل داشته باشد ».[4]
نقش مردم در ملی شدن نفت و از بین رفتن سلطه استکبار بر کشور
اعتراض به قرارداد دارسی که اولین قرارداد نفتی با انگلیس است، نقطه ی آغازین مبارزات مردم ایران با تسلط استکبار بر نفت کشور محسوب می شود.
« عدم رضایت از امتیاز دارسی و روش و جریان کار شرکت نفت از ابتدای مشروطیت شروع شد. از آنجا که در قرارداد امکان تغییر در مواد آن پیش بینی نشده بود و صاحب امتیاز نیز شرایط را تعدیل نمی کرد، روز به روز بر عدم رضایت ملت و دولتیاران افزوده می شد. ملت ایران به زودی متوجه گردید که زمامداران نادان وقت یک منبع ثروت عظیم کشور را به ثمن بخس برای مدتی دراز تسلیم بیگانه نموده اند ».[5]
«{ بعد از لغو شدن قرارداد دارسی } پس از آن که قرارداد 1312 هم مورد رضایت مجلس ایران و مردم واقع نشد، جمعیتی در حدود ده هزار نفر به دعوت آیت الله کاشانی در مسجد شاه گرد آمدند و چند قطعنامه تصویب کردند که مضمون یکی از آن ها ملی نمودن صنعت نفت در سراسر کشور بود ».[6]
این اعتراضات بود که از طرفی نمایندگان طرفدار نهضت ملی در مجلس را به ادامه مبارزه خود امیدوار می کرد، و از طرف دیگر، توان به حاشیه راندن و خاموش کردن صدای ملی شدن صنعت نفت را از انگلیس و نماینده های او در ایران می گرفت.
اما تیر خلاص ملت ایران به سیطره انگلیس بر نفت که آن ها را کاملا ناامید کرد، اقدام مردم درافتتاح شرکت ملی نفت ایران بود.
« در 20 خرداد 1330، وقتی هیئتی از انگلیس برای مذاکره به ایران آمده بودند، هیئت مدیره جدید شرکت نفت ایران، از طرف دولت مصدق به آبادان رفتند و مورد استقبال گرمی از طرف جمعیتی چهل هزار نفری قرارگرفته بودند و با حضور یک جمعیت سه هزار نفری در مقابل اداره مرکزی شرکت در خرمشهر مراسم برافراشتن پرچم ایران روی عمارت مزبور را انجام و مقر کار خود را در همان عمارت قرار دادند. با این عمل، هیئت اعزامی انگلیس امیدش از برگشت به وضع سابق قطع شد. »[7]
پس از ملی شدن صنعت نفت ایران، دولت بریتانیا کوشش نمود از قدرت بین المللی خود برای عقب نشینی دولت و مردم ایران بهره ببرد. او علاوه بر سازمان های بین المللی، از تحریم و تهدید نیز استفاده کرد. اما در این مرحله نیز، مقاومت و فداکاری مردم آن اقدامات را بی ثمر نمود.
« پس از پیروزی نهضت و نخست وزیری مصدق، انگلستان تهدید به محاصره اقتصادی کرد. زنان و جوانان، هدایا و جواهراتشان را تقدیم می کردند تا خرج دولت گردد. و وقتی انگلستان تهدید به جنگ کرد، مسئله جهاد مسلمانان ( حتی از طرف مسلمانان مقیم شوروی ) مطرح شد. »[8]
« دولت آمریکا و انگلیس در اعتراض به لغو قرارداد شرکت نفت انگلیس، بیانیه ای به مصدق نوشتند. مصدق در جواب، این اعتراض ها را دخالت در امور داخلی ایران دانست و گفت موظف است به قانون ملی شدن نفت عمل کند.
روز بعد، به دعوت آیت الله کاشانی جمعیتی در میدان بهارستان گرد آمده و پس از اظهار انزجار از مضمون بیانیه های انگلیس و آمریکا، قطعنامه ای بر قابل برگشت نبودن عمل خلع ید از شرکت، تصویب نمودند ».[9]
نقش تعیین کننده مردم در این نهضت، بار دیگر در دوره دوم نخست وزیری مصدق و تلاش وی برای عملی کردن استقلال نفتی نمایان شد.
« وقتی مصدق، در دوره دوم نخست وزیری خود، در واکنش به فشارهای مجلس و دربار شاه استعفا کرده و خانه نشین شد، قوام السلطنه نخست وزیر گردید. قوام اعلامیه ای صادر کرده و به جناح مسلمان نهضت ملی و خصوص آیت الله کاشانی حمله برد.
با صدور این اعلامیه، مردم خشمگین، تظاهرات پراکنده ای در گوشه و کنار مملکت برپا می کنند. قوام تانک ها و سربازها را به خیابان می آورد و دست به کشتار مردم می زند.
آیت الله کاشانی با صدور بیانیه ی تندی علیه قوام، مردم را به مقاومت در برابر رژیم وابسته می خواند. در نتیجه موج تظاهرات در تهران و شهرهای بزرگ دیگر اوج می گیرد.
با اوج گیری قیام مردم و دخالت نیروهای ارتشی، آیت الله کاشانی در پیامی ارتشی ها را از تبعیت از قوام باز می دارد. بسیاری از ارتشی ها در سرکوب شرکت نمی کنند و بعضا به مردم می پیوندند.
روز 30 تیر، که از طرف آیت الله کاشانی و فراکسیون نهضت ملی بعنوان روز اعتصاب عمومی به منظور اعتراض به حکومت قوام و تقاضای بازگشت مصدق اعلام گردید، عکس العمل دولت سبعانه تر از روزهای قبلی شد که منجر به شهادت صدها نفر در تهران و شهرستان ها گردید.
شامگاه آن روز، قوام فرار کرد و ارتش عقب نشینی نمود و شاه مجبور شد فرمان نخست وزیری مجدد مصدق را صادر کند.
به این ترتیب، مصدق با پشتوانه مردم به نخست وزیری بازگشت و قدرتش فزونی گرفت ».[10]
نتیجه آن که مردم ایران، در نهضت صنعتی شدن نفت و خارج کردن آن از چنگ استکبار، از ابتدا نقش آفرینی موثر کرده و همپای رهبران این جریان حرکت نمودند و در لحظات خطر و اختناق، نه تنها میدان مبارزه را خالی نکردند، بلکه تکیه گاه رهبران نهضت شدند و در این راه خون دادند.
[1] تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، صص 58 – 67 ( خلاصه )
[2] تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران ص 63 ( خلاصه )
[3] روحانی، فواد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران ، ص86 ( گزیده )
[4] موسسه پژوهش های سیاسی، روحانیت و ملی شدن نفت ایران، صص 59 و 60 ( سخنان آیت الله کاشانی در مجلس شورای ملی )( گزیده )
[5] روحانی، فواد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 59
[6] روحانی، فواد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 90
[7] روحانی، فواد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 124 ( گزیده )
[8] موسسه پژوهش های سیاسی، روحانیت و نهضت ملی شدن نفت، ص 23 – 24 گزیده.
[9] روحانی، فواد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص 120
[10] شهید آیت، حسن، نگرشی کوتاه بر نهضت ملی ایران؛ صص 31 – 34 ( گزیده )