حکومت دینی به چه معناست؟
نکته: قبل از وارد شدن به بحث ها باید مفاهیم را تعریف کنیم تا دچار اشتباه برداشت نشویم
مقصود از «حکومت دینى» چیست؟
حداقل سه معنا ممکن است از «حکومت دینى» اراده شود:
1. حکومتى که تمام ارکان آن بر اساس دین شکل گرفته باشد.
2. حکومتى که در آن احکام دینى رعایت میشود.
3. حکومت دینداران و متدینان.
این سه معنا و تفاوت آنها را با یکدیگر این چنین میتوان توضیح داد:
- طبق معناى اوّل، حکومت دینى حکومتى است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایى آن برگرفته از احکام دینى است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوبند، یابه اذن خاص یا عام معصوم منصوب شده اند چنین حکومتى «حکومت دینى» ایده آل و کمال مطلوب است،
- امّا طبق معناى دوم لازم نیست شخص حاکم، منصوب مستقیم یا غیر مستقیم خدا باشد. در این صورت مجرى این حکومت پشتوانه الهى ندارد و دینى بودن حکومت فقط به این معناست که قوانین دینى در این حکومت رعایت میشود. حتى طبق این معنا لازم نیست تمامى قوانین حکومت برگرفته از احکام و قوانین شرع باشد بلکه کافى است که تا حدودى احکام و ارزشهاى دینى در این حکومت رعایت گردد. این شکل از حکومت در مرتبه بعد از حکومت دینى به معناى اول قرار دارد.
-
براساس معناى سوم
اصلاً رعایت یا قوانین اسلامى هم لازم نیست بلکه همین که حکومتى مربوط به جامعه اى
است که افراد آن متدیّن هستند چون شهروندان متدیّن هستند حکومت هم، مسامحتاً دینى
بحساب مى آید و طبق این معنا همه حکومتهایى که از صدر اسلام تا کنون در مناطق
مختلف جهان در جوامع مسلمان تشکیل شده است «حکومت دینى» نامیده میشوند.
شکى نیست که معناى سوم حکومت دینى طبق معیار و موازین عقیدتى ما معناى صحیح و قابل قبول نیست بلکه در نظام عقیدتى اسلام حکومت دینى است که تمام ارکان آن دینى باشد یعنى به معناى اول از معانى حکومتى دینى، دینى باشد. امّا معناى دوم «حکومت دینى»، در واقع «بدل اضطرارى» حکومت دینى مقبول است نه اینکه حقیقتاً حکومت دینى باشد یعنى در صورت عدم امکان تحقق حکومت به معناى اول به ناچار به سراغ حکومت دینى به معناى دوم مى رویم.