جِهاد کبـــــیر

و جاهدهُم به جِهاداً کبیراً

جِهاد کبـــــیر

و جاهدهُم به جِهاداً کبیراً

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
+ این وبلاگ تلاش میکند بیانگر اصول و اندیشه های اسلام ناب و انقلاب اسلامی باشد.
+ لطفاً برای استفادۀ راحت تر از مطالب، از فهرست مطالب استفاده کنید.
+ در صورت تمایل میتوانید مطالب این وبلاگ را با ذکر یک صلوات، در فضای مجازی استفاده کنید.

ابزار حديث حق

تقویم شمسی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام» ثبت شده است

باسمه تعالی

جاذبه های غرب چیست؟
اسلام درباره لذت چه می گوید؟


از دیدگاه اسلام و قرآن کریم، این عالم یک عالم مقدماتی است که لذت هایش نیز گذراست. اگر در بسیاری از لذت های این عالم افراط شود، انسان را به سقوط می کشاند. از همین رو در دین توصیه شده که شما با استفاده از عقل، شهوات را کنترل کنید تا به آن کمال مطلوب برسید.


ویژگی لذائذ دنیوی، ملموس، عینی، نقد و دم دست بودن است. همه هم تقریبا با آن ها آشنا هستند و می خواهند به آن برسند؛ چون چیزی را ورای این عالم نمی بینند. امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه، فرق بصیر و نابینا را در این می داند که دنیا، منتهای بصیرت نابیناست و ماوراء آن چیزی نمی بیند، اما بینا و بصیر کسی است که چشم خود را از دنیا عبور می دهد و خانه واقعی را که در پس این عالم است، می بیند. بصیر از این دنیا برای آخرت توشه می گیرد، اما نابینا از این دنیا توشه می گیرد برای همین دنیا.


قرآن به جاذبه های دنیایی اشاره می کند و می فرماید: « إنا جعلنا ما علی الأرض زینةً لها؛ ما آن چه روی زمین هست، زینت قرار دادیم ». ( کهف،7)

حالا اگر زمین را اشاره به مادیات بگیریم، تمام آن چه که روی زمین هست، برای انسان جاذبه دارد. جاذبه ها را هم این گونه بیان می کند: « زیّنَ لِلنّاس حبُّ الشّهواتِ من النّساءِ و البنینِ و القناطیرِ المقنطَرةِ من الذّهب و الفضةِ و الخیلِ المسوّمةِ و الأنعامِ و الحرثِ ذلک متاعُ الحیاةِ الدّنیا و اللهُ عندهُ حُسنُ المآبِ » ( آل عمران، 14).

شهوت جنسی، غریزه داشتن فرزند، تکثیر افراد، نفرات و جمع آوری طلا و نقره و پول.

این ها همه جاذبه های دنیایی است.


همه جاذبه های غرب هم همین هاست؛ یعنی غرب، شهوت جنسی را ترویج می کند. روز به روز هم سعی می کند یک رنگ و لعاب جدیدی به آن بدهد. اعتیاد هم ریشه اش لذت جویی است، یعنی مواد مخدری که در روان انسان، مدت کوتاهی لذت های کاذب و زودگذری را ایجاد می کند.


آن لذت طلبی آنی، که روحیه زندگی سکولاری وابسته به آن است، می گوید همین دو روز را خوش باشد. حالا شما می گویی من می خواهم بیشتر زندگی کنم، می گوید: کمتر زندگی کن ولی بیشتر لذت ببر.

با تبلیغات حیرت آور ماهواره ای، اینترنتی و شبکه های تلویزیونی و ... به ترویج این سبک زندگی غرب و سکولاری می پردازند.


قرآن، سرانجام این زندگی را خسران تلقی می کند: « إن الإنسان لفی خسر؛ به طور طبیعی، همه آدم ها دچار خسرانند ». یعنی اگر شهواتشان را پی گیری کنند، در خسرانند؛ « إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات؛ مگر آن هایی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند ». درست است که خدای متعال ما را در « احسن تقویم » آفریده است ولی انسانیت در معرض سقوط است. می فرماید: « ثم رددناه اسفل سافلین إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون ». یعنی انسان ها به دلیل تبعیت از شهوات و حیوانیت به مرحله اسفل السافلین می رسند، مگر آن هایی که دارای ایمان و عمل صالح باشند.


این، تفاوت بینش و جهان بینی اسلام با غرب است؛ جاذبه های غرب، جاذبه زینت دادن شهوات است و هنرشان بازنمایی شهوات جنسی است. این کار، مشتری پسند است و به طور طبیعی همه آن را دوست دارند. هرچه انسان در این گونه مسائل غور می کند و بیشتر فرو می رود، سیراب نمی شود.


برخی می پندارند که اگر انسان را در شهواتش آزاد بگذاریم، بلاخره ارضاء می شود و تمام می شود و به حالت نرمال و طبیعی برمی گردد. یعنی این ها را اگر آزاد بگذاریم، به یک تعادل و به سکون و آرامش می رسند، در حالی که پژوهش های روان شناسان نشان می دهد این طور نیست که هرکسی محرومیت داشت، لزوما دچار عقده روانی شود.


آن هایی که محرومیت را نشانه رهاشدگی و بی مهری دیگران و انزوای خودشان تلقی می کنند، ممکن است دچار عقده روانی شوند، ولی آن هایی که محرومیت را حتی یک فضیلت می بینند، در این ها هیچ عقده روانی به وجود نمی آید و آدم های سالمی هستند. از سوی دیگر، آدم هایی که به مسایل شهوانی دامن می زنند، دچار انواع استرس ها و مشکلات روانی و ... می شوند.

نشریه دانشجویی طرح ولایت، موسسه امام خمینی ره، ص 32

  • سعید حجتی

چرا نگاه ما به غرب منفی است؟ ما چرا با غرب زده مخالفیم؟

خلاصه پیام

چرا ما با غرب زده مخالفیم؟ علتش روشن است؛ چون اگر ریشه یابی کنیم و اگر زندگی غرب زده ها را با غیر غرب زده ها مقایسه کنیم، باورهای دینی، اسلامی و مفاهیمی مانند سعادت، نجات، مهدویت، تکامل و این ها در نظام اسلامی شکل گرفته است، در حالی که در نظام های غربی خبری از این واژه ها نیست. در آنجا انسان محوری مطرح است. مهدویت مطرح نیست.


از همین رو فرد که به سن پنجاه یا شست رسید، می رسد به آخر خط. گویا همه چیز تمام شده است. این ما هستیم که هم در این دنیا رشد و تکامل داریم و هم در آن دنیا.


برای ما که باورهای اسلامی، مهدویت و سعادت اخروی داریم، تاریکی معنا ندارد، اما چشم انداز آینده غرب که به این امور باورمند نیست، تاریک است.



آن ها که به بن بست می رسند، سه راه دارند:

یا پوچ گرا می شوند و می گویند ما نفهمیدیم چه شد؛ پوچ زندگی می کنند.

یک دسته هم در پی راه حل می روند که به همان عرفان های کاذب می رسند و خیال می کنند می توانند با این شیوه بن بست ها را باز کنند.

{و دسته ای} به دنبال حقیقت هستی می گردند، لذا عده ای مسلمان می شوند، مستبصر می شوند، بصیر 

می شوند.

متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده فرمایید.

  • سعید حجتی

مردم سالاری دینی یا دموکراسی غربی؟!


خلاصه پیام

در پذیرش رأی مردم و شرکت دادن آن ها در تعیین مدیران کشور ( که چاره ای از آن نیست )، چه شیوه ای مطلوب است؟


مردم سالاری دینی یا دموکراسی غربی؟!



1. اگر مراد از دموکراسی آن باشد که هر قانونی را مردم وضع کردند، معتبر و لازم الإجرا است، چنین مفهومی قطعا با دین سازگار نیست زیرا از نظر دین، حق حاکمیت و تشریع مختص خداست: « إن الحُکمُ إلّا لِلهِ » (یوسف/67).


دموکراسی غربی به معنای بی نیازی از احکام دین و بسنده کردن به آرای جمعی است. این دقیقا سرپیچی از اطاعت پروردگارروی گرداندن از توحید و پذیرش شرک جدید دنیای معاصر است که باید با این بت پرستی جدید مبارزه شود.


2. اما اگر منظور از دموکراسی این باشد که مردم در چهارچوب احکام الهی و قوانین شرعی در سرنوشت خود مؤثر باشند، چنین تعبیری با دین مخالفت ندارد و در قانون اساسی این معنا به روشنی تأیید شده است.


میزان، رأی مردم است تا زمانی که از قوانین الهی خارج نشود.


طبق آیه شریفه « و ما کانَ لِمومنٍ و لا مومنةٍ إذا قضی اللهُ و رَسولُهُ أمراً أن یکونَ لهمُ الخِیَرَةُ من أمرِهم » ( احزاب / 36 ) مردم در نمی توانند در همه نظر بدهند و حلال و حرام خداوند و احکامی که از سوی خدا صادر شده است را با شور و گفت و گو تغییر دهند.


منبع: نشریه فرهنگی دانشجویی طرح ولایت، موسسه امام خمینی ره، ص 28


متن کامل پیام را در" ادامه مطلب" مشاهده کنید.


  • سعید حجتی

شهادت به نبوت، بدون پذیرش مقتضای آن، صادقانه نیست

تعهد رسالت، ساختن یک دنیایی، به شکلی است که اسلام گفته است

این که در تشهد نماز، و یا در مأذنه شهر به عنوان یک شعار عمومی و نمایشگر سیمای کلی جامعه گفته می شود: « أشهَدُ أنَّ محمّداً رسولُ الله »، آیا این شهادت به نبوت، تعهدی بر دوش من مُتشهِد و این جامعه می آورد؟ سوال این است.


جواب این است که بله می گذارد.

مسئولیتی که انسان معتقد به نبوت نبی بر دوش می گیرد، عبارت است از دنباله گیری راه نبی و قبول مسئولیتِ به منزل رساندن بار نبی.


این کلمات آسان ادا می شود، اما خیلی مسئولیتش سنگین است. عده ای گمان می کنند که اگر گفتند ما قبول داریم که فلانی پیغمبر { است }، همین که پذیرش نبوت او را در دلمان به وسیله ی زبان اعلام کردیم، کار ما تمام است، خودمان را از مرز جهنم وارد مرز بهشت کردیم.


ما می گوییم این حرف درست نیست. ایمان به پیغمبر تعهداتی را با خود به دنبال می آورد. اگر آن تعهدات انجام گرفت، به هر اندازه که آن تعهد ها انجام گرفت، ایمان انسان به همان اندازه درست است. اگر چنانچه ایمانی بر زبان یا حتی در دل انسان داشت، ولی هیچ تعهدی را که این ایمان برای انسان معین می کند، متعهد نشد و هیچ گونه مسئولیتی نپذیرفت، این انسان اگر چه به ظاهر مومن است، اما مومن واقعی نیست.


این تعهد چیست؟ این تعهد این است که من ببینم پیغمبر چه کاری می خواست در این دنیا بکند، من هم در زمان خودم نگاه کنم، ببینم آیا این باری که پیغمبر می خواست بردارد، آیا کاملا برداشته شده است؟

اگر دیدم آن بار بر زمین است، بکوشم تا آن کاری که او می خواست انجام بدهد، انجام دهم.


اگر زورم نرسید { و نتوانستم }، ده نفر دیگر را هم پیدا کنم تا با هم { کار را انجام دهیم }. اگر کل کار را نمی توانم انجام دهم، آیا نمی توانم مقدمات کار را هم فراهم کنم؟

تعهد رسالت، ساختن یک دنیایی، به شکلی است که اسلام گفته است؛ رسول می آید تا شکل زندگی و نظام زندگی انسان ها را به صورتی که خدا می گوید درست کند. اگر شما در زمان خودتان، دیدید که بشریت با شکل خدافرموده زندگی نمی کند، دیدید که مکتب های گوناگون دارند بشریت را به این سو و آن سو می کشند، وظیفه شما و تعهد شما براساس شهادتی که به رسالت پیغمبر می دهید، این است که بکوشید تا دنیا را به شکل اسلام فرموده در بیاورید.

این مسئولیت و تعهد نبوت است.

کتاب ولایت و حکومت، صص 23-26 ( گزیده )

  • سعید حجتی

هدایت به بالای صفحه