جِهاد کبـــــیر

و جاهدهُم به جِهاداً کبیراً

جِهاد کبـــــیر

و جاهدهُم به جِهاداً کبیراً

مشخصات بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم
+ این وبلاگ تلاش میکند بیانگر اصول و اندیشه های اسلام ناب و انقلاب اسلامی باشد.
+ لطفاً برای استفادۀ راحت تر از مطالب، از فهرست مطالب استفاده کنید.
+ در صورت تمایل میتوانید مطالب این وبلاگ را با ذکر یک صلوات، در فضای مجازی استفاده کنید.

ابزار حديث حق

تقویم شمسی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوء استفاده از بازار» ثبت شده است

امروز روزى نیست که استفاده چی ‏ها راه بیفتند و بخواهند استفاده کنند؛ روز حمایت است امروز. از برادرانشان باید حمایت کنند؛ نه اینکه یک جنسى را که به ده تومان میخرند به صد تومان بفروشند. گرانفروشى امروز خیانت است به یک مملکت اسلامى. این خیانت را نکنند اینها؛ یک قدرى با مردم ملایمت کنند. برادران خودتان هستند. با این برادرهایى که خون داده‏اند ... شما تاجرهاى محترم که نبودید در این میدانها. من که میدانم شماها نبودید؛ آنهایى که بودند این کاسب جزء بود و این حمال بود و این کارگر بود و این طلبه بود و آن- عرض میکنم- دانشگاهى بود؛ که همه فقیرند. این طبقه بودند که این نهضت را پیش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و این نهضت را پیش بردند. حالا انصاف است که یک تاجر معتبرى که داراى کارخانه کذاست، داراى کذا و کذاست، و آن بالاها نشسته و تماشا کرده و اینها خون خودشان را داده‏اند و پیش برده‏اند، حالا همراهى نکند؟ اجحاف کند با این طایفه؟ قیمت اجناس را همچو بالا ببرد که این ضعفا نتوانند بخرند؟ زندگی‏شان مختل بشود؟ خوب، باید اینها با برادرهاى خودشان، با آنهایى که در این راه زحمت کشیده ‏اند، اهل وطنشان هست، اهل دینشان هست، با اینها باید همراهى کنند؛ گرانفروشى نکنند. نگذارند یک وقتى ما روى تکلیفهاى الهى باهاشان عمل بکنیم. خودشان جلوگیرى کنند از مسائل. یک روز اگر ما روى تکلیف الهى عمل بکنیم، کارشان زار است. نگذارند اینطور بشود.

امام خمینی (صحیفه امام ج 7 ص 317)

  • سعید حجتی
باسمه تعالی
درست است که دولت در شرایط اقتصادی امروز وظایف سنگینی برعهده دارد ولی ملّت نیز در امتحانی جدی قرار دارد.
آنهایی که با سوء استفاده از شرایط بازار پولهای کلان به جیب میزنند خوشحال نباشند! مطمئن باشند که این پول های در راه خوبی خرج نخواهد شد.
اگر مسلمان هستیم این حکایت، برای ما باید الگو باشد:

ابو جعفر فزارى گفت: حضرت صادق علیه السلام غلام خود بنام «مصادف» را خواست و باو هزار دینار داد و فرمود آماده مسافرت مصر شو خانواده‏ام زیاد شده‏ اند «مصادف» جنس خرید و آماده شد. با عده‏اى از تجار بمصر رفت. همین که نزدیک مصر رسیدند برخورد به قافله ‏اى کردند که از مصر خارج شده بود. از وضع اجناسى که آورده بودند سؤال کردند آن جنس مورد احتیاج همه بود.

گفتند این جنس در بصره وجود ندارد کاروانیان با یک دیگر هم قسم شدند و پیمان بستند که هر دینار را بیک دینار سود بدهند پس از فروش پول خود را برداشته بطرف مدینه رفتند مصادف خدمت امام آمد دو کیسه زر داشت هر کدام هزار دینار. عرض کرد فدایت شوم این کیسه اصل سرمایه است و این کیسه سود آن است.

امام فرمودند: این سود زیاد است شما مگر در آن جنس چه کردید؟

جریان را شرح داد که چگونه قسم خوردند. فرمود سبحان اللَّه هم قسم میشوید که در مقابل هر دینار یک دینار سود از مسلمانان بگیرید!

کیسه هزار دینار را برداشتند و فرمودند من احتیاج بچنین سودى ندارم.

سپس فرموند: «مصادف»! پیکار با شمشیر ساده‏ تر از بدست آوردن نان حلال است.

زندگانی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام (تترجمه جلد 47 بحار) ص 46

  • سعید حجتی

هدایت به بالای صفحه